دینا دینا ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

دینای مامان وبابا

دینا عسلی و جشن تولد فاطمه جون

سلام به ممووول مهربون خودم دینا عسلی چند روز قبل من ودینا خانم رفتیم جشن تولد فاطمه جون (دختر خاله نیاز خاتون)دوست خانوادگی ووبلاگی دیناجونم.جشن بسار خوبی بود به من ومخصوصا به دینا خیلی خوش گذشت .ایشالا جشن فارغ التحصیلیت فاطمه جون این هم عکسهای تولد دینا جون قبل از رفتن به تولد دینا جون اینجا آماده شده (دست ارایشگر دینا جونم دردنکنه)    دینا جونم در جشن تولد(دینا تا میتونست یه ناخنکی به ابن ژله ها میزد..) دینای متفکر من در اخر جشن تولد قربوووون اون ژست قشنگت نازنینم عاشقتم دینا عسلی قربون اون نگاه کردنت موفرفری من ...
31 خرداد 1391

تولد بابا مرتضی

سلام به عزیزترینم                                              به بی نظیرترین همسر دنیا  مرتضی امروز تولد بهترین همسر ومهربانترین پدر دنیاست .                       مرتضی جان تولد مبارک.    توی دنیا چی میخوای که به پاهات بریزم همه هستی من به سراپات می ریزم لب پرخنده میخوای بیا لبهام م...
18 خرداد 1391

دینا عسلی و شیرین کاریهایش

سلام به دختر نازنینم دینا عسلی  امروز میخوام از کارایی که تازه یاد گرفتی بگم.یه کاری که جدیدا یاد گرفتی اینه که هر وقت اب میخوری اگه روی اوپن باشی نصف ابی که تو لیوان هستو میریزی تو سینک ظرفشویی درست مثل خود من که این عادت رو دارم اگه رو اوپن نباشی وقتی اب خوردی با اون قدت  به زور خودتو میاری بالا تا لیوان رو بندازی تو ظرفشوویی..واااااای که عاشق این کارتم عسلم. یه کار دیگه ایی هم میکنی هر وقت هر خوراکی که میخوری حتما باید خودت پاکتشو تو سطل اشغال بندازی تازه اگه چیزی هم که به نظرت مهم نیاد هم برای شما اشغال فرض میشه مثل قاشق یا بعضی از اسباب بازیات یا مدادهای نقاشی...... هر وقت هم بهت میگم یه دستمال کاغذی بده میری سری...
12 خرداد 1391

دینا عسلی وشیطنت هایش

امروز با دینا عسلی رفتیم بازار روز خرید کنیم .از بس این وروجک اینور و اونور می دوید دیگه خرید کردن یادم رفت. وقتی برگشتیم خونه دیدم میخواد کفشهای منم پاش کنه منم سریع ازش عکس انداختم .یه کار دیگه ایی هم که خیلی دوست داره اینه که به صورتش کرم بزنه اگه بگم روزی سی چهل بار کرم میزنه دروغ نگفتم وقتی کرم رو قایم میکنم دستمو میگره میبره جایی که قبلا کرم رو رو دیده هی میگه مامانیییییی مامانییییی (ااااام اااام )بعد با دست صورتشو نشون میده منم دوباره تسلیم میشم و..... البته دیگه از این خونه چادری چیزی باقی نمونده چون دینا وقتی میخواد بره تو از این پنچره میره تو و وقتی هم میاد بیرون باز ازاین سوراخی میاد بیرون...
4 خرداد 1391

دینا عسلی وجشنواره باغ لاله

سلام به دینا عسلی  روز یکشنبه 18 اردیبهشت تصمیم گرفتیم که  ناهار رو بیرون از خونه و در دامن طبیعت بخوریم خلاصه وسایل رو جمع کردیم ورفتیم جاده چالوس . بعد از ناهار هم رفتیم باغ لاله گچسر در جاده چالوس که در 60 کیلومتری کرج است.  ابن هم عکسهایی از باغ لاله ...
1 خرداد 1391
1